خبرگزاری «حوزه» به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله صدوقی به بیان شمه ای از خدمات ارزنده و ویژگی های سیاسی این شهید محراب می پردازد .
این شهید والا مقام كه به حق شیخ الشهدا و سومین شهید محراب نامیده شده است، نماینده امام خمینی (ره) در استان و امام جمعه یزد بود. در آخرین نماز جمعهاش در یازدهم تیرماه 1361 مصادف با دهم ماه مبارک 1402، بعد از ادای فریضه جمعه ، در حالی كه جایگاه را ترك میكرد، منافقی قسی القلب به ایشان نزدیك شد و با به آغوش كشیدن آن پیر زاهد و منفجركردن نارنجكی كه در دست داشت، ایشان را به شهادت رساند و این همان معراج سریع به سوی ا... بود كه ایشان آرزویش را داشت و بارها از خدا خواسته بود.
این عالم شهید از یاران صدیق و با وفای امام خمینی و یاور مردم محروم بود و خود را هیچگاه از مردم جدا نمیدانست. شهید صدوقی در مبارزه با رژیم شاه یكی از محورهای مبارزه محسوب میشد. او اعلامیههایی در محكوم كردن جنایات رژیم از جمله در فاجعه سینما ركس آبادان صادر كرد. ایشان رهبری نهضت اسلامی در یزد را بر عهده داشت و نیز پیامهای حضرت امام را به اطلاع علمای مشهد، تبریز، شیراز و دیگر شهرها میرساند. حضرت امام در بخشی از پیام خود به مناسبت شهادت ایشان فرمودهاند: «چه كسی اولی به شهادت است در زمانی كه كفر بنیامیه، اسلام را تهدید میكرد از فرزند معصوم پیامبر اسلام (ص) و فرزندان و اصحاب او و چه كسی اولی به شهادت است در عصری كه استكبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزیز را تهدید میكنند، از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه متعهد و فداكار اسلام شهید صدوقی عزیز – رضوانا... علیه – شهید بزرگی كه در تمام صحنههای انقلاب حضور داشت و یار و مددكار گرفتاران و مستمندان بود.
*کارهای عام المنفعه شهید صدوقی
*تأسیس حوزه های علمیه شهرهای بم، تاکستان و شهر کرد
*احداث کتابخانه در مسجد حظیره
*تأسیس دفتر تبلیغات اسلامی در یزد و صندوق قرض الحسنه حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
*احداث صندوق خیریه امام رضا(علیه السلام) در جهت دادن مقرری و رسیدگی به امور رفاهی افراد بی سرپرست و یتیم
*احداث خانه های رایگان برای اسکان جنگ زدگان در محله تخت استاد و خواجه خضر
*خدمات پزشکی و درمانی:
احداث بیمارستان سیدالشهدا(علیه السلام) با کلیه تجهیزات پیشرفته
تأسیس درمانگاه های زارچ و حیدرآباد و مشتاق
تأسیس بیمارستان سوانح سوختگی آیت الله صدوقی و مرکز تحقیقات اعصاب و روان
*کمک و خدمات شهید و حضور مستمر آن بزرگوار در بروز زلزله شهرهای طبس کرمان و مشهد
*آثار دینی و عمرانی:
الف) احداث مسجد حظیره که این مکان پایگاه مهم انقلاب اسلامی در جریان مبارزات ملت مسلمان یزد بشمار می رفت و هم اکنون پایگاه امت مسلمان می باشد.
ب) مسجد ملااسماعیل که محل برقراری نمازهای جمعه و مکان شهادت آن بزرگوار بوده است به همت ایشان احداث شده است.
ج) احداث مساجد طهماسب: صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ولی عصر اتابکی قندهاری ابوالفضل سرجمع و ده ها بنای دیگر
چگونگی شهادت
در روز یازدهم تیرماه ۱۳۶۱ یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نام رضا ابراهیمزاده، در عملیاتی انتحاری، پس از نماز به ایشان نزدیک شد و پس از دست دادن او را در آغوش گرفت. آیت الله صدوقی و محافظین سعی کردند او را جدا کنند، اما قبل از آن نارنجک همراه فرد منفجر شد. ایشان و فرد مهاجم در دم کشته شدند و بعد از آن نیز چهار نفر از بانوان بر اثر ازدحام جمعیت درگذشتند. پیکرایشان در مسجد حظیره یزد دفن گردید.
*عبادت و تقوا
بالاتر از همة خصائص اخلاقی ایشان، تقوا و اهتمام به عبادات بود. وی همان طور که روزهای خود را در اختیار مردم می گذاشت و در اصلاح امور مردم می کوشید، شبهایش را با خداوند خلوت می کرد. شاید اغراق نباشد، اگر گفته شود که از اوّل جوانی تا شب آخر عمرشان، نماز شبشان ترک نشد. بسا می شد که تا یک ساعت بعد از نصف شب برای اصلاح کار مردم بیدار بود و بعد می خوابید و ظرف یک ساعت باز بیدار می شد و نماز شب و روابط معنوی با خدا را حفظ می کرد.
این چنین بود که توفیق فوق العاده ای شامل حال ایشان شده بود و ایشان در زندگی این همه موفقیت پیدا کردند؛ موفقیتهایی مانند عمران و آبادی، دستگیری مستضعفان، خدمت به مردم که ازبهترین کارهای مؤمنین به حساب می آمد.[1]
فرزند بزرگوارش حجه الاسلام و المسلمین محمد علی صدوقی نیز در این باره می گویند که: «والده نیز می گفتند که یاد ندارم شبی از شبها نماز ایشان قطع شده باشد. خلاصه خیلی مقید به مستحبات بودند.»[2]
* تشکیلاتی عمل کردن
یکی از عواملی که در پیشرفت و موفقیت عملکرد آیت الله شهید صدوقی بسیار نقش داشت، تشکیلاتی عمل کردن است؛ بعضی از کارهای متفرقه را در سایه تشکیل یک بنیاد به نام بنیاد صدوق برنامه ریزی نمود و سعی کرد تا از طریق کارهای اقتصادی و...، و کمک گیری از نتایج آن به کارهای خیریه و عمران و آبادی بپردازد.[3]
ساواک در سال 1356 در اسناد خود خبر از تشکیل سپاه اسلام در استان یزد می دهد که توسط آیه الله صدوقی تشکیل شده بود. این سپاه که از روحانیون و مبلغین به وجود آمده بود، هدفش اعزام آنها به مناطق مختلف استان یزد بود که به گونه ای متشکل در روستا و شهر مستقر شده، به کارهای تبلیغی مشغول می شدند.
* تیزبینی سیاسی
ایشان از لحاظ سیاسی شخصی بسیار تیزبین و تیز هوش بودند. بسیاری از جریانات سیاسی را قبل از اینکه افرادی که به سیاست نسبت به ایشان نزدیک تر بودند، بفهمند، می فهمید و زودتر از بقیه فریاد می زد؛ به طوری که حتی بعضیها می گفتند این حرفها زود است و این افراد که شما علیه ایشان فریاد می کشید، شاید به این حد نباشند که شما این فریادها را بر سرشان می کشید؛ مثلاً بعد از انقلاب، اوّل روحانی طراز اولی که در ایران علیه منافقین فریاد کشید، ایشان بود. اینها را شناخت و علیه اینها قیام کرد. تنها شهری که منافقین نتوانستند در آن دفتر داشته باشند، شهر یزد بود. ایشان چون دارای یک بینش سیاسی خاص بود، اینها را شناسایی کرد و نگذاشت در این شهر رخته کنند.
یکی از اطرافیان شهید صدوقی می گوید:در قضیه بنی صدر از همان دیدار اولی که در پاریس با او داشتند، از آن موقع همیشه چهرة وی به عنوان یک علامت سؤال برای ایشان مطرح بود، و در مجلس خبرگان شناخت بیشتری یافتند؛ به طوری که گاه گاهی هم به جدل رو در رو در مجلس خبرگان کشیده می شد و بعداً جریان ریاست جمهوری پیش آمد. خیلی از دوستان، ایشان را تحت فشار قرار دادند که بنی صدر را تأیید کنید. ولی ایشان حاضر نشد و بعداً شاید یزد اوّل شهری بود که شعار «مرگ بر بنی صدر» از آن بلند شد.[4]
با شروع جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی و تبلیغات گستردة رژیم و ولخرجیهای از حد بیرون محمد رضا پهلوی در راستای برگزاری این جشنها، بعضاً اقدام به تبلیغات نمایشی کرده بودند و مدارس و مراکزی را به این مناسبت افتتاح می کردند. آیه الله صدوقی با هشیاری از ترفند رژیم، از ساخت و بنای مدرسه ای که امکان سوء استفاده در افتتاح آن می رفت، جلوگیری کرد.
یکی از روحانیون یزد از او در خصوص بنای دبستانی در محله اکبر آباد یزد کسب تکلیف می کند. ایشان می گوید: «هیچ صلاح نیست اقدام کنی؛ چون به نام جشنهای 2500 ساله نام گذاری می شود و خلاف شرع است. بگذار بعد از سپری شدن ایام جشنها، مدرسه ای که زیر نظر خودم باشد، خواهم ساخت.[5]
* محبت به خانواده
فرزندشان حجه الاسلام محمد علی صدوقی، در این باره می گوید: «ایشان بسیار با محبت بودند. بدیهی است کسی که به غیر محبّت دارد، نسبت به افراد خانوادة خودش قاعدتاً بیشتر محبت می ورزد. با بچه ها صحبت می کردند و با بچه های کوچک و بزرگ برخورد تندی اصلاً نداشتند.
با اینکه به خاطر مقام والایی که داشتند و به خاطر این عظمت روحی، ابهت ویژه ای داشتند ـ که این ابهت به ما هم این اجازه را نمی داد که به راحتی با وی حرفهای خودمان را در میان بگذاریم ـ ولی در عین حال، آزادیهای زیادی به ما می دادند و اصلاً حالت دیکتاتوری نداشتند و در انجام واجبات ما را راهنمایی می نمودند و از محرمات مَنعمان می کردند و همیشه به عنوان راهنما مستحبات را به ما معرّفی می کردند و به انجام آنها تشویق می نمودند.»[6]
*همدلی و همراهی با مردم
یکی دیگر از رموز موفقیت آیت الله شهید صدوقی در امر تبلیغ و ترویج فرهنگ دینی، همراهی و همدلی با مردم بود. این عامل آن گونه در وی نقش بسته بود که خود را جدای از عامة مردم نمی دید. یکی از محافظان ایشان نقل می کردند که در روز آخر زندگی آن شهید و در بین دو خطبه احساس کردم که آن حضرت بسیار خسته شده و عرق کرده اند، به خاطر همین در فرصت به دست آمده دستمال از جیب درآورده، به ایشان تعارف کردم تا عرقهای صورت و پیشانی خود را پاک کنند. ایشان گفت : مگر نمی بینی مردم در این گرما چطور عرق می ریزند؟ چطور من عرقهایم را خشک کنم؟ و بلافاصله برای ایراد خطبه دوم برخاستند.»[7]
و بدین گونه بود که ایشان توانستند در قلبهای گرم مردم یزد جای گیرند و این مردم با ،صفا واشارات نورانی و روحانی ایشان هدایت یابند.
پی نوشت ها
[1] همان، ص 47.
[2] همان، ص 58.
[3] همان، ص 49.
[4] همان، ص 57.
[5] شهید آیه الله حاج شیخ محمد صدوقی، ج 2، یاران امام به روایت اسناد ساواک، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزه هنری، چاپ دوم، 1377، ص «د »
[6] همان، ص 60، با اندکی تغییرات.
[7] همان، ص 71.
منابع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه یزد- حوزه نت
نظر شما